اصلا چی شد که از اولش همینجوری بودم؟

برداشت از والدینم یا بودن تکراریه ادمای یک جور احوال

شاید سخت بودن برای دیگران که بپذیرن حقیقتو

حقیقتی که فریاد بر کوچک بودن میزد 

شاید اصلا سکوتی در کار نبود فقط صدای اونا از عمد فریاد بود تا صدایمان شنیده نشود خخخ

ترس از برتری دیگری ؟خخخخخ

شاید اونا نمیدونستن با اینکارشون بیشتر مسبب ایجاد برتری دیگرین 

راهی که هست از بین نمیره 

این مسیر یه روز طی میشه

افراد قله بهترن و کم ترن

به قله فک کن 

به قول یکی وقتی خورشیدو میخوای یه وقتایی باید بسوزی

نمیدونم ولی امیدوارم کاملا پاک شه پاک تر از هر روزی

پاک از ادمای اجباری خخخ خخاجبار

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دستگاه جوجه کشی دانستنیها دانلود رایگان ایران کمپ ترک اعتیاد افت ترنج بانو همه چی برای تو سیتم ایکس-SYSTEM X شیراز fgsauto